- چه کار بلده؟ - هرکاری ارباب ازم بخواد! - چی میپوشه؟ - هرچی ارباب بده! - چی میخوره؟ - هرچی ارباب بگه! - اسمش چیه؟ - هرچی ارباب صدام کنه! ... عجب! فصل خربزه شد! خربزه گرفتند. گفت اول به اون غلام بدین بخوره؛ چون خیلی با ادبه! پاره کردند و یک قاچ بهاش دادند. شروع کرد به خوردن. خیلی با ولع میخورد. عجیب بود! باز هم بهاش دادند. باز هم با ولع خیلی زیادی خربزه را گاز میزد و میخورد! این غلام با ادب و این طور خربزه خوردن!؟ بعید بود! - به من هم بدهید ببینم! گاز زد. مثل زهر مار بود! تلخ تلخ! نتوانست بخورد! - چه طور این خربزه را میخوری!؟
- هرچی از دست ارباب بگیرم برام شیرینه! . . .
* * *
خدا بلا که میدهد یا برای تأدیب است یا برای مَقام! در هر دو حالت شیرین است! یا میخواهد گوشت را بپیچد یا میخواهد مقامت را بالا ببرد.
اگـر و مـگـر، چـون و چـرا، بین خـطاست! هرچه که از دوست رسد خود عطاست! (شعر با مضمون!)
تا یه چیز میشه فوری با خدا قهر میکنه! شکایت میکنه! ناامید میشه! زشت نیست!؟ گرفتاری داری؟ مریض شدی؟ انشاءالله که زودتر شفا بگیری! ولی بدون! یا نتیجهی کارای بدته یا میخواهد به تو مقام بدهد! برو خدا رو شکر کن و راضی باش! بعضیا فکر میکنن خدا دعاشون رو مستجاب نمیکنه! اصلاً همین که بهت اجازه میده بگی یاالله، خودش اجابت دعاست! اجازه میده زبونت بگه یا حسین(ع)! یا زهرا(س)! خودش اجابت دعاست! ولی ما این چیزا رو نمیفهمیم! معرفت نداریم! نوکر مگه چی میخواد!؟ بله! خدا جواب میدهد! خوب هم جواب میدهد. ولی باید رمز را وارد کنی! تلفن که میزنی باید شماره را درست بگیری تا طرف مقابل جواب بدهد! درست است یا نه!؟ پس...
ادعونی استجب لکم!
* * *
پینوشت: (1) میگویم چهقدر بده که آدم چوب بخورد برای اینکه ادب بشود؛ ولی نفهمد برای چه دارد عذاب میکشد و هی با خدا کـَلکـَل کند! و بدتر از آن چوب بخورد که مقامش بالا برود؛ ولی باز نفهمد و ناشکری کند! فرش دستبافت را دیدهای؟ هرچهقدر زیر دست و پا بیفتد ارزشش بیشتر میشود! و بدتر از همه اینکه انسان اصلاً هیچ چوبی نخورد! بعضی وقتها به خودم میگویم آدم چهقدر میتواند از پروردگارش دور بشود که ارحم الراحمین با او «کمتر» کار داشته باشد!؟ در ناز و نعمت و عیش و نوش غرق بشود و بر خودش و دیگران ظلم کند. سنت خداست دیگر! خودش هم گفته. تو کتابش! بهشان فرصت میدهد که بر بار گناهاشان اضافه کنند و نتیجهی همهاش را یکباره ببینند!
(2) این چون او گفتن هیچ ارتباطی با اون چون او گفتن ندارد! اما اگر مشابه این نوشته را توی وبلاگ آقای کورش علیانی پیدا کردید حتماً حتماً بهم خبر بدید.
* * *
حرف آخر:
«اوس کریم، نوکریم!»
حیدر مدد
نظرات
شما ( ) |